جامع بوجود آورد ، آنچنانكه ماركسيسم بر اين اساس است .
و بازمنهای خدا كه خلقت را بر اساس حكمت و هدف و مسؤوليت آفريده‏
است ، نمی‏شود چنان ايده‏های با ارزشی برای بشر به وجود آورد . آن مكتبی‏
كه مدعی است :
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانی به كف آری و به‏
غفلت نخوری
يا می‏گويد : " « الم تروا ان الله سخر لكم ما فی السموات و ما فی‏
الارض »" ( 1 ) ، برای هر ذره‏ای مسؤوليت قائل است و می‏گويد در متن‏
خلقت هر چيزی برای راهی آفريده شده و مسؤول كار و وظيفه‏ای است . برای‏
خورشيد در متن خلقت وظيفه‏ای قرار داده شده است وظيفه خود را انجام‏
می‏دهد . ابر كه حركت می‏كند وظيفه خود را انجام می‏دهد . حركت ابر يعنی‏
وظيفه انجام دادن . حركت باد يعنی وظيفه انجام دادن . ميوه دادن يك‏
درخت يعنی وظيفه انجام دادن .
پس چنين مكتبی انسان را هم می‏تواند مسؤول بداند . انسان موجودی است‏
مسؤول در ميان دريائی از مسؤوليت . ولی مكتبی كه همه چيز را عاری از
هدف و غايت می‏داند ، برای هيچ موجودی معتقد به انجام وظيفه نيست .
تنها به بشر كه می‏رسد می‏خواهد برای او وظيفه و تكليف خلق كند به طوری كه‏
بشر واقعا احساس بكند كه مسؤول است ، مسؤول خود و ديگران ، و حاضر باشد
به خاطر اين مسؤوليتها ، ارزشها و معنويتها فداكاری كند . چرا و بر چه‏
پايه‏ای ؟ گفتيم حداكثر

پاورقی :
1 - سوره لقمان آيه 20 ( مگر نمی‏بينيد كه خدا هر چه را در آسمانها و
زمين هست رام شما كرد ) .