معنا است كه : هدف خالق از خلقت چيست ؟ يعنی خالق چه انگيزه‏ای دارد و
چه چيز عامل و باعث و محرك او است برای خلقت . به اين معنا خالق‏
نمی‏تواند هدفی داشته باشد . چون هدف به معنی انگيزه يعنی عامل و محرك‏
فاعل ، و چيزی است كه موجب شده است كننده ، كار را بكند و اگر نبود
فاعل اين كا را نمی‏كرد . ما به اين معنا درباره خدا نمی‏توانيم قائل به‏
هدف و غرض فاعل شويم كه فاعل با كار خودش می‏خواهد به غرضی برسد . هدفی‏
كه بر انگيزاننده فاعل است ، به اين معنی است كه چيزی كه باعث شده‏
فاعل ، فاعل باشد چيزی است كه طبعا فاعل در كار خود می‏خواهد به آن برسد
، و اين مستلزم نقص فاعل است . يعنی اينطور هدف داشتن تنها در فاعلهای‏
بالقوه و در مخلوقات صادق است و در خالق صادق نيست . اينطور هدف‏
داشتنها برمی گردد به استكمال يعنی فاعل با كار خود می‏خواهد به چيزی كه‏
ندارد برسد .
ولی يك وقت منظور از هدف خلقت ، غايت و هدف فاعل نيست بلكه هدف‏
فعل است . غايت فعل اين است كه هر كاری را كه در نظر بگيريم ، بسوی‏
هدف و كمالی است و برای آن كمال آفريده شده است ، اين فعل آفريده شده‏
است كه به آن كمال برسد . نه فاعل اين كار را كرده است كه خود به كمال‏
برسد بلكه برای اينكه فعل به كمال خود برسد . معنايش اين است كه خودكار
، رو به تكامل است . به اين معنا اگر ما ناموس خلقت را چنين بدانيم كه‏
هر فعلی از آغاز وجودش به سوی كمالی در حركت است ، در اين صورت خلقت‏
غايت دارد .
و همينطور هم هست . يعنی اساسا هر چيز كه موجود می‏شود كمال منتزعی‏
دارد و خلق شده است برای اينكه به كمال منتزع خود