تاريخ فقه آشنا بودند و اسلوبهای مختلف فقهی را می‏شناختند و يكی از
مزايا و امتيازاتشان همين آشنائی با روشهای مختلف فقهی شيعه و سنی بود ،
فقه را تقريبا به چهار دوره تقسيم می‏كردند به اين ترتيب :
1 - دوره ما قبل شيخ طوسی .
2 - از زمان شيخ طوسی تا قرن دهم كه تقريبا مقارن با زمان شهيد ثانی‏
است .
3 - از زمان شهيد ثانی تا يك قرن اخير .
4 - يك قرن اخير .
بحث در اين دوره‏ها و بيان تغييراتی كه در هر دوره نسبت به دوره قبل‏
پيدا شده خود موضوع كتاب مستقلی است . در اينجا مقايسه مختصری بين روش‏
معظم له و روشی كه در يك قرن اخير معمول شده به عمل می‏آوريم .
فقها و اصوليين در مبحث اجتهاد و تقليد و يا در مبحث قضا و شهادات‏
چندين علم را نام می‏برند كه مقدمه اجتهاد شمرده می‏شوند . می‏گويند شخص‏
مجتهد بايد اين علوم را طی كرده باشد . اين علوم عبارت است از نحو ،
صرف ، لغت ، منطق ، كلام ، اصول ، تفسير ، حديث ، رجال ( يعنی معرفت‏
به احوال رواه احاديث ) .
متاخرين يعنی از يك قرن پيش به اين طرف اينچنين معتقد شده و در كتب‏
خود تصريح كرده‏اند كه آن چيزی كه عمده و مهم و اساس اين علم اصول است ،
و لهذا عملا چندان توجهی به ساير علوم نمی‏كنند و بلكه بعضی از آن علوم‏
يعنی تفسير و حديث و معرفت رجال حتی به طور مختصر هم تدريس نمی‏شود ،
زيرا به عقيده