بيطرف است همچنانكه علم چون برای انسان يك ابزار است ، بيطرف است .
يعنی ابزار برای انسان هدف معين نمیكند ، بلكه انسان برای هدفهای
انتخاب شده خودش از ابزار استفاده میكند . يعنی اتومبيل به شما نمیگويد
كجا برو كجا نرو ، اتومبيل نه به شما میگويد برو برای دستگيری از زلزله
زدگان فلان منطقه و نه به شما میگويد برو برای ستم و ظلم و دزدی . ابزارها
بيطرف هستند . حرف آنها هم همين است كه پس اساس اين است كه ماهيت
انسان بايد درست بشود تا ابزار برايش مفيد باشد و اين حرفی است كه
مولوی در شش هفت قرن پيش گفته است . میگويد :
هر كه او بی سر بجنبد دم بود
|
جنبشش چون جنبش كژدم بود
|
علم و مال و منصب و جاه و قران
|
فتنه آرد در كف بدگوهران
|
تيغ دادن در كف زنگی مست
|
به كه افتد علم ناكس را بدست
|
پس بحث بر سر ماهيت انسان است . بعضيها آمدهاند سادهانديشی كرده و
گفتهاند اساسا آنچه سبب شده كه انسان هدفهای ضد انسانی انتخاب بكند و
از صنعت بر ضد انسانها استفاده بكند فقط يك چيز است و آن طبقاتی بودن
ساختمان اجتماع است . تضاد طبقاتی را از بين ببريد ، همه اينها از بين
میرود . اين را ما در جلسه ديگر خدمتتان عرض خواهيم كرد كه از بين رفتن
تضادهای طبقاتی يك شرط لازم برای سعادت و تكامل انسان هست ولی بر خلاف
آن فرضيهای كه شما در اينجا نوشتهايد شرط كافی نيست . و لهذا ما اگر
بخواهيم نظر اسلام را در مورد جامعه ايده آل بدانيم از زاويه اين ديد كه
میگويد در دولت مهدی عليهالسلام چنين و چنان میشود ، میفهميم كه نظر