جنبه‏ای از خوبی وجود ندارد ، چون انسان بيشتر ، دنيا را از عينك خودش‏
می‏بيند ، اغلب در خودشان نگاه می‏كنند ، لذا فكر می‏كنند كه در جامعه هم‏
هيچ خوبی وجود ندارد . والا اگر انسان در خودش از خصلتهای انسانی چيزی‏
سراغ داشته باشد دليل ندارد كه بگويد در هيچكس ديگر وجود ندارد . وقتی‏
كه می‏بيند در خودش هيچ جنبه‏ای از خوبی وجود ندارد ، می‏گويد پس در
ديگران هم وجود ندارد .
س : اگر جامعه بشری در مسير خودش به تكامل می‏رسد پس نياز به مهدی‏
عليه السلام برای چيست ؟
ج : اشتباهی است كه در جامعه ما رخ داده و آن اين است كه اغلب تصور
می‏كنند كه ظهور حضرت حجت صرفا ماهيت انفجاری دارد . اين ، بر اساس‏
يك بدبينی خاص است يعنی آنها هم در ميان اخبار و روايات آن جنبه‏های‏
بد بينيش را نگاه كرده و اينطور فكر كرده‏اند كه وقتی بشريت به آخرين حد
ظلمت نهائی می‏رسد كه از اهل حق و حقيقت هيچ خبر و اثری نيست يك مرتبه‏
منفجر می‏شود و منجر به ظهور حضرت حجت می‏گردد . در حالی كه اينطور نيست‏
بلكه ايشان آخرين حلقه مبارزات انسان هستند و من شواهد اين مطلب را از
آيات قرآن و روايات [ در كتاب قيام و انقلاب مهدی [ عليه‏السلام ]
آورده‏ام . بنابراين ايشان نه به عنوان اينكه چون ديگر انسان كاری نمی‏كند
، به عنوان يك مافوق انسان به جای او عمل می‏كنند بلكه به عنوان كمك‏
انسان اين كار را می‏كنند . ]
س : شما گفتيد اينكه گفته‏اند : علم می‏تواند همه دردهای انسان را علاج‏
كند در مورد آنچه مربوط به رابطه انسان با طبيعت است ، درست