نظريات مختلف درباره سعادت انسان
1 - نيرومندی در علم و اراده
اين مطلب درستی است ، ولی سعادت انسان را قرآن در چه میداند ؟ معمولا اينجور میگويند : هدف از خلقت انسان و آنچه كه سعادت انسان در گرو آن است و طبعا هدف از بعثت انبياء اين است كه انسان در دو ناحيه " علم " و " اراده " نيرومند شود . خدا انسان را از يك طرف برای علم و آگاهی آفريده است و كمال انسان در اين است كه هر چه بيشتر بداند ، و از طرف ديگر برای قدرت و توانائی آفريده است كه هر چه بخواهد بتواند ، ارادهاش قوی و نيرومند شود و آنچه را كه میخواهد بتواند انجام دهد . بنابر اين هدف از خلقت دانه گندم و يا آنچه در استعداد آن است اين است كه به صورت بوته گندم در آيد . و آنچه در سعادت يك گوسفند است حداكثر اينست كه علفی بخورد و چاق شود . آنچه در استعداد انسان است مافوق اين مسائل است و آن اينكه " بداند " و " بتواند " و هر چه بيشتر بداند و هر چه بيشتر بتواند . چنين انسانی به غايت و هدف انسانی خود نزديكتر است .2 - بهرهمندی بيشتر از مواهب طبيعت
گاهی میگويند هدف از زندگی انسان سعادت است به اين معنا كه انسان در مدتی كه در اين دنيا زندگی میكند هر چه بهتر و خوشتر زندگی كند و از مواهب خلقت و طبيعت بيشتر بهرهمند شود و كمتر در اين جهان رنج ببيند چه از ناحيه عوامل طبيعی و چه از ناحيه همنوعان