استاد مطهری : در مذهب بمعنای اعم كه جامعه شناسان ميگويند بله ، اما
در مذهبی كه پيامبران راستين آورده‏اند ، نه البته منظور پيامبرانی است‏
كه صاحب شريعت و كتاب بوده‏اند ، به اصطلاح پيامبران اولوالعزم از زمان‏
نوح ( ع ) هر پيغمبری كه آمده است و نظم مذهبی موجود را به هم ريخته ،
به نظم اجتماعی هم توجه داشته و در پی اصلاح آن بوده است بخصوص قرآن در
اين زمينه تاكيد ميكند كه :
« لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم‏
الناس بالقسط »( آيه 25 - سوره حديد )
يعنی بر هم زدن يك نظم فاسد موجود و استقرار يك نظم عادلانه مطلوب ،
هدف همه رسالتها و نبوتها بوده ، منتهی اين امر در اسلام ختميه محرزتر و
مشخص‏تر است .
دكتر سروش : با اين كه اين سؤال ما را تا حدی از بحث دور ميكند ولی‏
من مايل بودم بپرسم از ديدگاه جامعه شناسانه آيا نفس وقوع يك انقلاب‏
مذهبی خود به خود حاكی از انقلاب در ساير جهات نيست ؟ صرف نظر از
اينكه خود مذهب چنين هدفی داشته باشد يا نه ؟
استاد مطهری : سؤال شما بر اين مبناست كه آيا نهادهای اجتماعی از
يكديگر استقلال دارند و تولد و مرگهايشان مستقل از هم است يا اينكه نه ،
اين نهادها ، رشد مستقل ندارند و بين آنها رابطه‏ای برقرار است ، و در
واقع يكی ديگری را بدنبال ميكشد ؟ بعد هم اين سؤال پيش می‏آيد كه آيا
معنای اينكه ميگوئيم يكی ديگری را بدنبال ميكشد ، اين است كه يكی همواره‏
اصل است و ديگران طفيلی و تابع يا آنكه شق ديگری در كار است ؟
پاسخ اين سؤال را در ادامه عرايضم روشن خواهم كرد .