اكنون قرآن عمل را معرف آن فرد قرار داده و به نحو كنايه ، حكمی را كه‏
همان ولايت خاص است اثبات می‏كند اين سبك سخن كه يك حادثه شخصی مربوط
به فرد معين به لفظ جمع بيان شود در قرآن بی‏نظير نيست ، مثلا می‏فرمايد :
« يقولون لئن رجعنا الی المدينة ليخرجن الاعز منها الاذل »( 1 ) .
می‏گويند اگر به مدينه برگشتيم عزيزتر ، خوارتر را بيرون می‏كند .
در اينجا نيزقرآن به داستان واقع شده ای اشاره كرده ، می‏فرمايد : "
يقولون " ( می‏گويند ) با اينكه گوينده يك نفر - عبداللهبن ابی - بيش‏
نبوده است ، كما اينكه در عرف امروز ما نيز اين مطلب متداول است ،
می‏گوييم : می‏گويند چنين و چنان ، با اينكه گوينده يك نفر بيش نيست .
زكات دادن در حال ركوع يك كار معمولی برای مسلمانان نبوده است تا
بگوييم قرآن همه را مدح می‏كند و " ولايت " را - به هر معنايی كه بگوييم‏
- برای همه اثبات می‏كند خود اين مطلب شاهد زنده ای است بر اينكه مورد
آيه ، شخصی و خصوصی است ، يعنی يك كسی بوده كه در حال ركوع و در حال‏
عبادت از بندگان خدا نيز غافل نبوده و چنين كاری را كرده است و اكنون‏
قرآن می‏فرمايد او نيز همچون خدا و رسولش ولی شماست پس سخن از شخص‏
معينی است كه او نيز مانند خدا و رسول ، ولی مؤمنين است و مؤمنين بايد
ولاء او را بپذيرند .
اما اينكه مقصود از اين ولاء چيست ، آيا صرفا محبت و

پاورقی :
. 1 منافقون / . 8