و هم او در شرح اين حديث نبوی : " « تنام عينای و لا ينام قلبی » " (
1 ) ( دو چشمم میخوابند ، اما دلم بيدار است ) میگويد :
گفت پيغمبر كه عينای ينام
|
لا ينام القلب عن رب الانام
|
چشم تو بيدار و دل رفته به خواب
|
چشم من خفته دلم در فتح باب
|
همنشينت من نیام سايه من است
|
برتر از انديشه ها پايه من است
|
زانكه من زانديشه ها بگذاشتهام
|
خارج از انديشه پويان گشتهام
|
حاكم انديشه ام محكوم نی
|
چون كه بنا حاكم آمد بر بنی
|
جمله خلقان سخره انديشهاند
|
زين سبب خسته دل و غم پيشهاند
|
من چو مرغ اوجم انديشه مگس
|
كی بود بر من مگس را دسترس
|
چون ملالم گيرد از سفلی صفات
|
بر پرم همچون طيور الصافات
|
سالكان راه عبوديت ، در دومين مرحله ، اين نتيجه را میگيرند كه بر قوه
متخيله خويش ولايت و ربوبيت پيدا میكنند ، آن را برده و مطيع خويش
میسازند اثر اين مطيع ساختن اين است كه روح و ضمير به سائقه فطری
خداخواهی هر وقت ميل بالا كند ، اين قوه با بازيگريهای خود مانع و مزاحم
نمیگردد .
بگذريم از انسانی مانند علی ( عليه السلام ) و زين العابدين ( عليه
السلام ) كه چنان در حال نماز مجذوب میشوند كه تيری را از پای علی ( عليه
السلام ) بيرون میآورند و او از شدت استغراق به خود باز نمیگردد و متوجه
نمیشود ، يا فرزند خردسال زين العابدين ( عليه السلام ) در حالی كه آن
حضرت مستغرق عبادت است از بلندی سقوط میكند و دستش میشكند ، فرياد
بچه و زنهای خانه غوغا
پاورقی :
. 1 جامع الصغير ، ج / 1 ص . 133