می‏شود ميان يكی از دو كار . يا چنين ولايتعهدی را - كه من تعبير می‏كنم به‏
" ولايتعهد نچسب " و از مسلمات تاريخ است - بپذيرد و يا كشته شدن كه‏
بعد هم تاريخ بيايد او را محكوم كند . به نظر من مسلم اولی را بايد
انتخاب كند . چرا آن را انتخاب نكند ؟ ! صرف همكاری كردن با شخصی مثل‏
مأمون كه ما می‏دانيم گناه نيست ، نوع همكاری كردن مهم است .

همكاری با خلفا از نظر ائمه اطهار

می‏دانيم كه در همان زمان خلفای عباسی ، با آنهمه مخالفت شديدی كه ائمه‏
ما با خلفا داشتند [ و افراد را از همكاری با آنها منع می‏كردند ، در
موارد خاصی همكاری با دستگاه آنها را به خاطر نيل به برخی اهداف اسلامی‏
تجويز و بلكه تشويق می‏نمودند ] . صفوان جمال كه شيعه موسی بن جعفر است‏
شترهايش را برای سفر حج به هارون كرايه می‏دهد . می‏آيد خدمت موسی بن‏
جعفر . حضرت به او می‏گويد : تو همه چيزت خوب است الا يك چيزت .
می‏گويد چی ؟ می‏فرمايد : چرا شترهايت را به هارون كرايه دادی ؟ می‏گويد من‏
كه كار بدی نكردم ، برای سفر حج بود ، برای كار بدی نبود . فرمود : برای‏
سفر حج هم [ نبايد چنين می‏كردی ] . بعد فرمود : لابد پس كرايه‏اش باقی‏
مانده است كه بعد بايد بگيری . عرض كرد : بله . فرمود : و لابد اگر به‏
تو بگويند چنانچه هارون همين الان از بين برود راضی هستی يا راضی نيستی ؟
دلت می‏خواهد كه طلب تو را بدهد و بعد بميرد . اين مقدار راضی به بقاء
او هستی . گفت : بله . فرمود : همين مقدار راضی بودن به بقاء ظالم گناه‏
است . صفوان كه يك شيعه خالص