پاورقی : . 1 البته نمیخواهم مثل خيلی از به اصطلاح ايران پرستان از برامكه دفاع كنم چون ايرانی هستند . آنها هم در رديف همينها بودند ، برامكه هم با خلفايی مثل هارون از نظر روحی و از نظر انسانی كوچكترين تفاوتی نداشتند .
اجازه بيرون رفتن و مستراح رفتن به آنها ندهد ، به يك شكلی آنها را
زجركش كند و وقتی كه ميخواهد آنها را بكشد بگويد برويد آن سقف را روی
سرشان خراب كنيد .
بعد از منظور هم هر كدامشان كه آمدند به همين شكل عمل كردند . در زمان
خود مأمون پنج شش نفر امامزاده قيام كردند كه " مروج الذهب " مسعودی
و " كامل " ابن اثير همه اينها را نقل كردهاند . در همان زمان مأمون و
هارون هفت هشت نفر از سادات علوی قيام كردند . پس كينه و عدوات ميان
عباسيان و علويان يك مطلب كوچكی نيست . عباسيان به خاطر رسيدن به
خلافت به هيچكس ابقاء نكردند ، احيانا اگر از خود عباسيان هم كسی
رقيبشان میشد فورا او را از بين میبردند . ابومسلم اينهمه به اينها خدمت
كرد ، همين قدر كه ذرهای احساس خطر كردند كلكش را كندند . برامكه اين
همه به هارون خدمت كردند و اين دو اينهمه نسبت به يكديگر صميميت
داشتند كه صميميت هارون و برامكه ضرب المثل تاريخ است ( 1 ) ، ولی
هارون به خاطر يك امر كوچك از نظر سياسی ، يكمرتبه كلك اينها را كند و
فاميلشان را دود داد . خود همين جناب مأمون با برادرش امين در افتاد ،
اين دو برادر با هم جنگيدند و مأمون پيروز شد و برادرش را به چه وضعی
كشت .
حال اين خودش يك عجيبی است از عجايب تاريخ كه چگونه است كه چنين
مأمونی حاضر میشود كه حضرت رضا را از
پاورقی : . 1 البته نمیخواهم مثل خيلی از به اصطلاح ايران پرستان از برامكه دفاع كنم چون ايرانی هستند . آنها هم در رديف همينها بودند ، برامكه هم با خلفايی مثل هارون از نظر روحی و از نظر انسانی كوچكترين تفاوتی نداشتند . |