جواب : من عرض نكردم كه حضرت رضا را مسموم نكرده‏اند . من خودم شخصا
از نظر مجموع قرائن همين نظر شما را تأييد می‏كنم . قرائن همين را نشان‏
می‏دهد كه ايشان را مسموم كردند ، و يك علت اساسی همان قيام بنی العباس‏
در بغداد بود . مأمون در حالی حضرت رضا را مسموم كرد كه از خراسان به‏
طرف بغداد می‏رفت و مرتب [ اوضاع بغداد را ] به او گزارش می‏دادند . به‏
او گزارش دادند كه اصلا بغداد قيام كرده . او ديد كه حضرت رضا را معزول‏
كه نمی‏تواند بكند ، و اگر با اين وضع هم بخواهد برود آنجا كار بسيار مشكل‏
است . برای اينكه زمينه رفتن به آنجا را فراهم كند و به بنی العباس‏
بگويد كار تمام شد ، حضرت را مسموم كرد . آن علت اساسی ئی كه می‏گويند و
قابل قبول هم هست و با تاريخ نيز وفق می‏دهد همين جهت است ، يعنی مأمون‏
ديد كه رفتن به بغداد عملی نيست و بقای بر ولايتعهد هم عملی نيست ( با
اينكه مأمون جوانتر بود ، حدود 28 سال داشت و حضرت رضا 55 سال داشتند ،
و حضرت رضا نيز در آغاز به مأمون فرمود : من از تو پيرترم و قبل از تو
می‏ميرم ) و اگر به اين شكل بخواهد به بغداد برود ، محال است كه بغداد
تسليم بشود ، و يك جنگ عجيبی در می‏گيرد . وضع خود را خطرناك ديد . اين‏
بود كه تصميم گرفت هم فضل را از ميان بر دارد و هم حضرت رضا را فضل را
در حمام سرخس از بين برد . البته اين قدر معلوم است كه فضل به حمام‏
رفته بود ، عده‏ای با شمشير ريختند و قطعه قطعه‏اش كردند و بعد هم گفتند
" افرادی با او كينه داشتند " ( و اتفاقا يكی از پسرخاله های او نيز
جزء قتله بود ) و خونش را لوث كردند ، ولی ظاهر اين است كه آن هم كار
مأمون بود ، ديد او خيلی