پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 92
امان است . آن هشت هزار نفر آمدند ولی چهار هزار نفر ديگرشان گفتند
محال و ممتنع است . علی هم شمشير به گردن اين مقدسينی كه پيشانيشان پينه
بسته بود گذاشت ، تمام اينها را از دم شمشير گذارند و كمتر از ده نفر
آنها نجات پيدا كردند كه يكی از آنها عبدالرحمن بن ملجم اين آقای مقدس
بود .
علی ( ع ) در نهج البلاغه جملهای دارد ( علی موجود عجيبی است . اصلا
عظمت علی اينجا ظاهر میشود ) میگويد : « انا فقات عين الفتنة و لم يكن
ليجتری عليها احد غيری بعد ان ماج غيهبها و اشتد كلبها » ( 1 ) " اين من
بودم و فقط من بودم كه چشم فتنه را در آوردم ، و غير از من احدی قادر
نبود كه چشم اين فتنه را بكند ( يعنی فتنه اين خشكه مقدس ها ) ، غير از
من احدی از مسلمين جرأت نمیكرد كه شمشير به گردن اينها بگذارد " ، چون
طبقه به اصطلاح مقدس ماب را فقط دو طبقه میتوانند بكشند : يكی طبقهای كه
به اسلام و خدا معتقد نيست ، مثل اينكه اصحاب يزيد آمدند امام حسين را
كشتند . ولی اينكه طبقهای كه خودشان مسلمان باشند ، جرأت بكنند در مقابل
اين طبقه حرفی بزنند و كاری بكنند كار هر كس نيست ، شيرافكن است ،
بصيرتی میخواهد مثل بصيرت علی كه خطر اينها را برای دنيای اسلام احساس
كند ( كه حالا عرض میكنم علی چه احساسی كرده بود ، از كلام خود علی
استنباط میكنند ) آنها از اين طرف ذكر خدا بگويند ، قرآن بخوانند ، و
علی از آن طرف شمشير بزند و قلع و قمعشان كند . بصيرتی فقط مثل بصيرت
علی میخواهد . فرمود : « و لم يكن ليجتری عليها احد غيری » هيچ مسلمان
ديگر ، هيچيك از صحابه
پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 92 |