عمومی همه انبياء بوده است ، يعنی انبياء كه آمده‏اند ، يك كار ، يك‏
وظيفه ، يك مأموريت و يك رسالتی كه داشته‏اند ، به نص قرآن مجيد
عدالت بوده است . مطلب ديگری كه بايد در اينجا عرض كنم اين است :
آيا مسئله عدالت ، آن هم عدل كلی و عدل عمومی - نه عدل نسبی و فردی و
شخصی - يعنی عدالت به معنی اينكه روزی در اين جهان برای بشر پيش بيايد
كه در آن روز اثری از اين ظلمها و ستمها و تبعيضها و جنگها و نفرتها و
كينه‏ها و خونريزيها و استثمارها ، و از لوازم اينها ، يعنی دروغها و
نفاقها و نيرنگها ، و بالاخره اثری از اينهمه مفاسدی كه در ميان بشر وجود
دارد نباشد ، آيا چنين روزی برای بشريت خواهد بود ؟ آيا بشريت در آينده‏
خودش چنين دوره‏ای و چنين روزی و چنين قرنی را خواهد داشت ؟ يا نه ، اين‏
فقط يك خيال و يك آرزو است ، هيچوقت عمل نخواهد شد ، و يا حتی ممكن‏
است يك كسی كه ذوق دينی و مذهبی داشته باشد - البته اين مطلب در غير
شيعه صدق می‏كند - بگويد : من منكر عدالت كلی نيستم ، من طرفدار اينكه‏
دنيا بر اساس ظلم باشد نيستم ، ولی معتقدم اين دنيای ما آنقدر پست و
دنی است ، آنقدر ظلمانی و تاريك است كه هيچوقت در دنيا عدل كلی و
عدالت واقعی و صلح و صفای واقعی و انسانيت واقعی و اينكه يك روزی‏
واقعا افراد بشر با يكديگر انسانی زندگی كنند نخواهد بود ، دنيا دار ظلم‏
و تاريكی است ، همه ظلمها در آخرت جبران می‏شود ، عدالت فقط مال آخرت‏
است .
در ميان غير مسلمانان و اديان ديگر چنين فكری وجود دارد . يكی از
امتيازات اساسی معتقدات اسلامی - و بالاخص در ديد شيعه از اسلام - همين‏
است كه : بدبين نباشيد ، دوره ظلم و ستم ، دوره