ابتدا بين سيرت و طريقه ائمه اطهار با يكديگر تعارض و تناقض ديده
میشود ، ممكن است مثلا رسول اكرم ( ص ) يك طور عمل كرده باشد و
اميرالمؤمنين طور ديگر ، و يا اين كه هر دو بزرگوار طوری عمل كرده باشند
و امام باقر و امام صادق طوری ديگر . اين تعارضها و تناقضهای ظاهری زياد
ديده میشود ، و به عنوان مثال بعضی را عرض خواهم كرد ، و چون همه به
عقيده ما معصومند و فعل همه آنها مانند قولشان حجت است پس ما در عمل
چه كنيم ؟ تابع كدام سيرت و كدام عمل باشيم ؟ ما به دليل اينكه امامت
اهل بيت عصمت را پذيرفتهايم و سخنان آنها و افعال آنها را حجت میدانيم
و معتقديم رسول خدا ما را به آنها ارجاع فرموده است از لحاظ آثار و ماثر
دينی از اهل سنت و جماعت غنی تر هستيم ، بيش از آنها حديث و خبر
داريم ، بيش از آنها حكمتهای اخلاقی و اجتماعی داريم ، بيش از آنها
دعاهای پر ارزش داريم كه خود دعاها باب بزرگی است از معارف و
تعليمات اخلاقی و اجتماعی اسلام و بايد مستقلا در اطراف آن بحث شود .
آنها به اندازه ما سيرت ندارند و از اين جهت نيز ما از آنها غنی تر
هستيم . لهذا كسانی كه حساب كردهاند میگويند كه تمام صحاح سته اهل تسنن
به اندازه كتاب كافی ما حديث ندارد . چون در مدتها پيش بوده كه ديدهام
و البته خودم اين حساب و مقايسه را نكردهام از قول ديگران نقل میكنم ،
الان هم عدد و رقم اين دو يادم نيست ، اجمالا آنچه به خاطرم مانده اين
است كه " كافی " متجاوز از شانزده هزار حديث دارد . اين به نوبه خود
يك افتخاری برای شيعه شمرده شده و به همين دليل شيعه خود را محتاج به
قياس و استحسان نديده است و هميشه به اين مطلب افتخار كرده است . حال
میخواهم عرض كنم همين چيزی كه نقطه
|