پيغمبر اكرم و صلح

و بعد خواهيم ديد كه اين اساسا اختصاص به صلح امام حسن ندارد ، خود
پيغمبر اكرم در سالهای اول بعثت تا آخر مدتی كه در مكه بودند و نيز
ظاهرا تا سال دوم ورود به مدينه ، روششان در مقابل مشركين روش مسالمت‏
است ، هر چه از ناحيه مشركين آزار و رنج و ناراحتی می‏بينند و حتی بسياری‏
از مسلمين در زير شكنجه می‏ميرند و مسلمين اجازه می‏خواهند كه با اينها
وارد جنگ بشوند و می‏گويند ديگر بالاتر از اين چيزی نيست ، از اين بدتر
می‏خواهد وضع ما چه بشود ، به آنها اجازه نمی‏دهد و حداكثر به آنان اجازه‏
مهاجرت می‏دهد ، كه از حجاز به حبشه مهاجرت می‏كنند . ولی وقتی كه پيغمبر
اكرم از مكه مهاجرت می‏كنند و می‏روند به مدينه ، در آنجا آيه نازل می‏شود
: « اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدير »( 1 ) ،
خلاصه اجازه داده شد به اين كسانی كه تحت شكنجه و ظلم قرار گرفته‏اند كه‏
بجنگند .
آيا اسلام دين جنگ است يا دين صلح ؟ اگر دين صلح است ، تا آخر بايد
آن روش را ادامه می‏دادند و می‏گفتند اساسا جنگ كار دين نيست ، كار دين‏
فقط دعوت است ، تا هر جا كه پيش رفت ، هر جا هم نرفت ، نرفت و اگر
اسلام دين جنگ است پس چرا در سيزده سال مكه به هيچ وجه اجازه ندادند كه‏
مسلمين حتی از

پاورقی :
. 1 سوره حج ، آيه . 39