پاورقی : > مادرش " ام ايمن " ( البته همراه قافلهای بودند ) و بعد با او مراجعه كرد به مكه . مرگ مادرش را در غربت و در يكی از منازل بين راه به چشم خود ديد . و لهذا نوشتهاند بعد كه حضرت آمدند به مدينه ( میدانيم حضرت در پنجاه و سه سالگی آمدند به مدينه ، و ده سال آخر عمر ايشان در مدينه گذشت ) در يكی از سفرها كه از همان " ابواء " میگذشتند ، به آنجا كه رسيدند ، [ اصحاب ] ديدند پيغمبر اكرم تنها راه افتاد به يك سو ، و به يك نقطه كه رسيد در همان نقطه ايستاد و سپس نشست و دعای خواند ، و بعد ديدند اشك پيغمبر جاری شد . همه تعجب كردند كه قضيه چيست ؟ از ايشان سؤال كردند ، فرمود : " اين قبر مادر من است " . در حدود پنجاه سال قبل از آن كه بچهای بوده پنج ساله آمده بود آنجا و ديگر عبور حضرت به آن محل نيفتاده بود ، بعد از پنجاه سال كه به قبر مادرش رسيد ، رفت و دعا كرد و گريه نمود .