برای من خطری ندارد ، حداقل بيست سال از من بزرگتر است ، گيرم كه اين‏
چند سال هم بماند ، او قبل از من خواهد مرد .
پس يك نظر هم اين است كه گفته‏اند [ طرح مسئله ولايتعهدی حضرت رضا ]
سياست مأمون بود ، ابتكار از خود مأمون بود و او نظر سياسی داشت و آن ،
آرام كردن ايرانيها و جلب نظر آنها بود .

ب . فرو نشاندن قيامهای علويان

بعضی [ برای اين سياست مأمون ] علت ديگری گفته‏اند و آن فرونشاندن‏
قيامهای علويين است . علويون خودشان يك موضوعی شده بودند ، هر چند سال‏
يكبار - و گاهی هر سال - از يك گوشه مملكت يك قيامی می‏شد كه در رأس‏
آن يكی از علويون بود . مأمون برای اينكه علويين را راضی كند و آرام نگاه‏
دارد و يا لااقل در مقابل مردم خلع سلاح كرده باشد [ دست به اين كار زد ]
. وقتی كه رأس علويون را بياورد در دستگاه خودش ، قهرا آنها می‏گويند
پس ما هم سهمی در اين خلافت داريم ، حالا كه سهمی داريم برويم آنجا ، كما
اينكه مأمون خيلی از اينها را بخشيد با اينكه از نظر او جرمهای بزرگی‏
مرتكب شده بودند ، از جمله " زيد النار " برادر حضرت رضا را عفو كرد
. با خود گفت بالاخره راضی شان كنم و جلوی قيامهای اينها را بگيرم . در
واقع خواست يك سهم به علويين در خلافت بدهد كه آنها آرام شوند ، و بعد
هم مردم ديگر را از دور آنها متفرق كند ، يعنی علويين را به اين وسيله‏
خلع سلاح نمايد كه ديگر هر جا بخواهند بروند دعوت كنند كه ما می‏خواهيم‏
عليه خليفه قيام كنيم ، مردم بگويند شما كه الان خودتان هم در خلافت سهيم‏
هستيد ، حضرت